اول یه سوال خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده:

یعنی قبل از فیس بوک و ایمیل ، مردم این همه چرت و پرت رو توی

مغزشون نگه می داشتند؟؟؟...

بفرما و بشین و بتمرگ، هر سه تا یک معنی داره. اما هیچ کدوم اثرش مثل "گوه نخور" نیست....!

مغز اون زمان ها که مثل الان نبود ، آکبند نبود که .

آیا فکر می کنید بی عرضه هستید؟آیا فکر می کنید به درد هیچ کاری نمی خورید؟؟آیا فکر می کنید بی مصرف هستید؟؟به خدا درست فکر می کنید:))))

این مغز آدمی هم عجیب جانوریه!.یادش می‌مونه که یه چی یادش رفته!اما یادش نمی‌مونه که چی یادش رفته !

ژیان اگه اعتماد به نفس بعضیا رو داشت الان با بوگاتی رقابت تنگا تنگ میکرد

بعضی چیزها به دست آوردنی نیست ... بیخیال شدنیه .والاااااااااااا­اااا...

خنگ:ماشين خريدم
خنگ تر(شوت):مدلش چيه؟
خنگ:قرمزه
خنگ تر(شوت):گرون خريدي

مناجات با خدا : خدایا بخاطر یک سیب ما را از بهشت بیرون کردی ، حالا بخاطر آب انگور ما را به جهنم می فرستی ؟؟؟ خدایا با میوه ها مشکلی داری ؟؟؟؟

یه نفر رادیولوژیست می شه . دکتر بش می گه : تو عکسی که از پات گرفتم یه شکستگش هست ، اما نگران نباش با فتوشاپ درستش می کنم .

با یکی از دوستام بیرون بودم شب بود همه جا خلوت و جایی هم که بودیم چند تا بانک خیلی جدی به دوستم گفتم می خوای یکی از این بانک هارو بزنیم این بد بختم جدی گرفت گفت نه عزیزم من دزدی نمیکنم .منم گفتم اشکال ناداره خودم تنهایی میزنم بعد رفتم با لگد زدم به دیوار بانک بهش گفتم دیدی بانکو زدم بعد این بدبخت داشت 1 ساعت میخندید

پلیس اومده بود تو خیابون عفیف آباد شیراز و یه ماشین هایی که خلاف پارک کرده بودند تو بلند گو با لهن تند تذکر میداد.پیکان ......پیکـــــــان......پیکــــــــــــان....حیف گواهینامه که به تو دادن.......!!!پراید ......پرایـــــد......راننده ی پراید.....زودتر حرکت کن......کدوم آموزشگاه گواهینامه گرفتی؟راننده ی مینی بوس ......اینجا جای پارک کردنه؟و......و......تا اینکه رسید به یه مرسدس خوشگل.....!تن صدا را پایین آورد و با لهن خیـــــــلی مهربون گفت:مرسدس تو دیگه چرا؟.........! ؟

٥سال پيش داشتم صبح زود ميرفتم پياده روى ،سر كوچه يه ماشين جديد ديدم كه تا حالا نديده بودم (اولين c5 هايي كه در اومده بود)گفتم ببينم توش چه شكليه !خلاصه كله ام رو بردم تو شيشه دودى ماشين و داشتم واسه خودم صفا ميكردم كه يكهو ديدم يه صورت از اون ور شيشه داره رخ به رخ و هاج و واج نگاهم ميكنه!!!عين ابله ها تا سر چها راه بعدى از هولم دويدم!!!از اون بدتر كه ماشين مال ارشيتكت خونه تازه تخريب شده ى سر كوچه بود كه هر روز از ٦ صبح تا٦ بعد از ظهر سر كوچه وايستاده بود و هر بار كه ميديدمش مجبور بودم يادم بيفته چه دسته گلى به اب داده بودم!!چه ميدونستم ساعت شيش صبح كسى تو ماشينه!

یادمه یه بار 15سال پیش وقتی 7سالم بود یه پیر مردی تو کوچمون بود که علاقه ی زیادی به شوت کردن زباله های کوچه به کنار راه داشت.یه بار یه کارتن روپر از سنگ های بزرگ کردم گذاشتم وسط کوچه بنده خدا اومد شوتش کرد پاش مو ورداشت افتاد زمین.

پادشاهی در زمستان به یکی ازنگهبانان گفت : سردت نیستگفت : عادت دارمگفت : می گویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد .صبح جنازه نگهبان را ديدند كه روی دیوار نوشته بود : به سرما عادت داشتم اما وعـده لباس گرمت مرا ویــران کرد......!!هیـــچ وقت به هیچ کس وعده ی بیخود و الکی ندین...!!!نخند توجه کن

ما که نخندیدیم . افسوس که الان همه به یکدیگر وعده الکی می دهند .